گوك بازي ( گوك وه چو زنوك )گوك بازي يكي از بازيهاي محلي روستا مي باشد كه بيشتر در ايام زمستان كه كاركشاورزي مردم روستا تقريبا كم ميشود و فرصت مناسبي براي بازي و ورزش ميباشد جوانان و نوجوانان و به ندرت ميانسالان ازاين بازي استفاده مي كنند.
طريقه گوك بازي بدين شرح است كه بايد دوتيم تشكيل شود ، بنابراين دونفر كه از بقيه افراد خبره تر هستند بعنوان سراستاد ( مربي هرتيم) انتخاب ميشوند و اقدام به يارگيري مي نمايند مثلا مربي تيم (الف ) ازافراد حاضر درميدان يكنفر را انتخاب ميكند و مربي تيم (ب ) نيز يكنفر را انتخاب ميكند، اين انتخاب بصورت نوبتي است يعني يكنفر توسط تيم الف و يكنفر توسط تيم ب و باز حركت ازنو اين انتخاب تاموقعي كه افراد تيم تكميل شوند ادامه دارد ، لازم به توضيح است كه تعدادياران هرتيم بستگي به وسعت ميدان بازي داردوتعدادشان از پنج نفر تاده نفر متغير است ، ضمنا چنانچه سراستادها( مربيان دوتيم )بااين روش يارگيري موافقت نكردند ازروش ديگري بدين شرح استفاده ميكنند ، هركدام ازمربيان درنقطه اي ازميدان مي نشيند و هردونفراز بازيكناني كه تقريبا مهارتشان دربازي اندازه است باهم به نقطه اي دور رفته و نام مستعار براي همديگر انتخاب ميكنند مثلا نام مستعار يكي ازآنها سيب و نام مستعار ديگري گلابي – بعد دستهايشان رادور گردن همديگر حلقه كرده به نزد سراستاد ( مربي ) مي آيند و ميگويند استاد استادان ما عله – يكي از سراستادان ميگويد عله بعد يكي ازدو بازيكن كه نام مستعاردارند ميگويد كداميكي ازشماسيب و كداميكي ازشماگلابي؟ ويكي ازمربيان يكي ازاين دواسم را انتخاب ميكند و فرد مورد نظر بااسم مستعار انتخاب شده به طرف او رفته و فرد ديگر به طرف مربي ديگر ميرود ، اين كار تاانتخاب كامل بازيكنان ادامه يافته و به اين ترتيب بدون هيچگونه اعتراضي يارگيري به پايان ميرسد.پس از پايان يارگيري براي شروع بازي نياز به قرعي كشي است كه معمولا با تر ياخشك طرف شروع كننده بازي انتخاب ميشود يعني يكنفر ازسراستادان يك تكه سنگ صاف را پيدانموده ويك طرف آنراباآب دهان خيس ميكنند و ازطرف مقابل ميپرسد كه تر ياخشك ( يعني كدام طرف از سنگ راانتخاب ميكني) وبعنوان مثال طرف مقابل ميگويد خشك - بعد ازانتخاب طرف مقابل سراستاد سنگ رابه آسمان پرتاب كرده و بارسيدن سنگ به زمين اگرطرف خشك سنگ به طرف آسمان باشد سراستاد انتخاب كننده برنده شده ( تيم زننده ) وبايد بازي راشروع بكند.
وسايل مورد نياز بازي يك تكه چوب دستي تقريبا يك ونيم متري با يك گوك ( گوك نوعي توپ نخي است كه درقديم معمولا توسط چوپانان بانخ و جوالدوز درست ميشد و اين نخهاراآنقدر مي بافتند تابصورت توپ درمي آمد ) كه البته الآن بعلت عدم وجود گوك معمولا ازتوپهاي معروف به هفت جلد استفاده ميكنند.
نحوه بازي بدين شرح است چند سنگ با عنوان (هله ) دريك طرف و چند سنگ ديگر باعنوان (هله) درطرف ديگر ميدان است و سراستاد برنده ( تيم زننده ) وتعداد يارانش در يك هله جمع و مستقر هستند و ياران طرف مقابل( تيم كشنده ) تمام ميدان رااحاطه كرده و بصورت مرتب درداخل ميدان تقسيم شده و وظيفه دارند توپهايي راكه تيم زننده باچوب ميزند آنرا برداشته و تحويل تيم زننده بدهندكه به اين اصطلاح ميگويند ( كشيدن - يعني توپ كشيدن ) و هرتيمي كه بيشتر توپ بكشد تقريبا بازنده بوده و مورد سرزنش نيز قرار ميگيرد، هركدام از اعضاي تيم شروع كننده بازي حق دارد سه بار توپ رابه آسمان پرتاب كرده و باچوب آنرا بزند ( هرچه توپ ازهله دورترشود ياران شادترميشوند و ازافتخارات تيم ميباشد) و پس از زدن توپ سوم ( آخرين ) بايد زننده توپ باسرعت برود به طرف هله مقابل و پاي خود را به هله زده وبه جاي اولش برگردد كه دراين صورت ميگويند نو شده است واگر بقول معروف توپ هوايي بود و طرف مقابل قبل از رسيدن به زمين توپ راگرفت تيمش برنده است (كه البته بايد يكنفر هواگير ماهر درهرتيم وجودداشته باشد) و دراين صورت بايد جايشان رابا تيم مقابل عوض كنند – ياران تيم مقابل هم بايد توپ راگرفته و باپاس دادن به همديگر توپ را به فردي كه ميخواهد نو بشود بزنند كه اگر موفق شدند تيمشان پيروز شده وبايد جايشان راعوض كنند، گاهي هم اتفاق مي افتد كه تمام بازيكنان تيم شروع كننده توپهايشان رازده ولي نتوانسته اند نو بشوند كه دراين صورت باز برنده وشروع كننده بازي طرف مقابل ميباشد و يابصورت اتفاقي آخرين نفر آخرين توپ خود رازده و فقط توانسته به هله مقابل برسد وفرصت برگشتن رانداشته دراين صورت هله موندي ميكنند ( يعني ازهرتيم يكنفر خبره تر وچابكتر انتخاب ميشود وپايشان راروي هله گذاشته توپ رابافاصله از هله روي زمين ميگذارند و يكي ازدونفر ميپرسد ميروي؟ ( يعني جرات رفتن به هله مقابل راداري ؟ ) اگررفتن راقبول نكرد فاصله توپ را دورتر ميكنند و اگرقبول كرد بايد باسرعت به طرف هله اول حركت كند و طرف مقابل نيز توپ رابرداشته به اوبزند كه اگر توپ به اوخورد طرف زننده توپ برنده ميشود واگرتوپ به او نخورد بازنده خواهد شد) بنابراين روز از نو روزي ازنو ، دراين هنگام بازيكنان تيمي كه قراراست يارشان ازهله دوم حركت كند و بدون اينكه توپ توسط رقيب به او زده شود خود رابه هله اول برساند همه باهم ميگويند :
وازك شو هله موندي حركت بكن به تندي خود را رسان به هله گر بچه امردکني
(باخواندن اين شعر باتاسف ميگويند : باز هله موندي شد و ازيارخود ميخواهند كه اگر واقعا اين افتخار را ميخواهد كه بچه روستاي امرودکان باشد باسرعت حركت كرده وخود رابه هله اول برساند)
و بازيكنان طرف مقابل نيز همصدا فرياد ميزنند وميگويند
آماده باش وهوشيار گوك راسريع بردار
روي رقيب كم كن مارا رها زغم كن
( بازيكنان طرف مقابل نيزباگفتن اين شعر ازيارخود ميخواهند كه آماه وهوشيار بوده وسريع توپ رابردارد وبازدن آن به رقيب روي تيم مقابل راكم و تيمشان راازغم رهاكند)
تماشاچيان نيز بيكار ننشسته وهرگروه تيم خود راتشويق ميكنند و ميگويند
بيل وكلنگ وتيشه.......... برنده ميشه ( نام سراستاد تيم مورد علاقه شان راميگويند) مثلا : عباس برنده ميشه
اين بازي گاهي اوقات ساعتها بطول مي انجامد و نه تنهاجوانان ونوجوانان را سرگرم ميكند بلكه ميانسالان وافراد كهنسال نيز دراطراف ميدان حضور يافته و بدينوسيله خاطرات جواني خود را مرور مي نمايند0
معمولا افراد از اجراي اين بازي اهداف خاصي دارند كه بعنوان مثال ميتوان به موارد ذيل اشاره كرد
اهداف بازي
اگر اين بازي را به جنگ بين دوكشور تشبيه كنيم اهدافي بشرح ذيل خواهند داشت
اهدف تيم زننده
سرگرم كردن نيروهاي مقابل ( بوسيله انداختن توپ درنقاط مختلف ميدان ) بمنظور نفوذ در دل دشمن يا مركز نيروها ( هله ) - ارائه قدرت نمايشي نيروهاي خودي و تضعيف روحيه طرف مقابل ( بوسيله شدت ضربات وارده به توپ ) و دواندن نيروهاي مخالف بمنظور جبران خسارات ( يعني آوردن تو پ ازدوردستها)
اهداف تيم كشنده :
دردست گرفتن كنترل ميدان به منظور جلوگيري ازنفوذ دشمن به ميدان و جلوگيري ازدسترسي آنان به مركز نيروها( هله ) – ايجاد هماهنگي و تعامل و تسلط كامل بر ميدان به منظور مقابله با نيروها ي مهاجم كه به قصد رسيدن به هله حركت كردن اند – تمرين استقامت درمشكلات موجود ( يعني آوردن توپي كه توسط طرف مقابل به چوب زده شده وگاهي ازهله صدهامتر فاصله گرفته است )
اهداف مشترك دو تيم :
ورزش وسرگرمي - ايجاد آمادگي لازم درشرايط مختلف زندگي (قوي بودن و ياضعيف شدن ) وتمرين نحوه استفاده بهينه ازايام قوت ( تيم زننده ) و چاره جويي در جهت خلاص شدن از وضعيت در هنگام ضعيف بودن ( تيم كشنده )
فرهنگ لغات محلي
گوك = گوي - توپ چو= چوب وه چوزنوك = به چوب زدن
سراستاد = مربي هله = نقطه اي مشخص شده بوسيله چند سنگ در دوطرف ميدان ( محل مورد نظر بازيكنان )
جوالدوز = سوزني بزرگ كه باآن پارچه هاي بسيار ضخيم راميدوزند
هله موندي = رفتن به هله بمنظور نو شدن درصورتي كه بعلت حضور نيروهاي مقابل امكان برگشتن نباشد (ماندن درهله )
زننده= تيمي كه توپ را باچوب ميزند تاتيم مقابل آنرا بياورد
كشنده= تيمي كه توپهايي كه توسط تيم مقابل زده ميشود آنرا مي آورد وتحويلشان ميدهد
عله = آمادگي داشتن
استاد استادون ما عله= استاد استادهاي ما آماده باش براي انتخاب يار
توپ هوايي= هنگامي كه توپ درارتفاع بالاحركت كند
نو شدن = رفتن به هله مقابل و باپيروزي برگشتن
هواگير= كسي كه در گرفتن توپهاي هوايي مهارت كافي دارد
نظرات شما عزیزان:
برچسبها: